بختیاری


بختیاری

معرفی سرزمین بختیاری


محمدتقی خان و نوه هایش

  نامدار بختیاری(محمدتقی خان و نوه هایش)

altشفق/ بختیاریان به شیوه ای مداوم، فرزندان آنان سرباز حکومت بوده اند و بصورتی منظم خراج سالانه خود را به دولت فارس پرداخت کرده اند. سیاست حکومت مرکزی نیز این بوده است تا آنان را ترغیب نماید از زندگی کوچ رویی دست بکشند و در یک مکان معین سکنا گزیند و به قوانین دولتی احترام بگذارند و از غارت و چپاول همسایه های خود دست بردارند.

ولی جنگ و کشمکشهایی که در بین آنان در دوران سرکار آمدن محمدتقی خان ادامه داشت(نامبرده از عشیره کنورس از چهارلنگ بختیاری بود). علیخان بن مرادخان پدر وی، رئیس عشیره بود و رقیب وی برای در دست گرفتن قدرت حسن بن فتح علیخان بود. فتحعلی شاه قاجار بر او می تازد و او را دستگیر و هردو چشمش را از حدقه بدر می آورد و حسن خان را بجای او می گذارد. سپس خانواده علیخان با محمدتقی به روستاهای منطقه فریدون می گریزند.

زمانی که محمد تقی خان انرژی می گیرد و افراد زیادی را بدور خود جمع می کند و برای انتقام خون پدر، حسن خان را از بین برد و به ریاست عشیره میرسد و برای آنکه دشمنی و کینه را در بین دوخانواده بردارد با دختر حسن خان ازدواج نمود.

با زیرکی و سیاست هوشمندانه ای که داشت، توانست دوستی را در بین هفت لنگ و چهار لنگ برقرار کند و هردو خط بختیاری را تحت کنترل خود در آورد و آنقدر فردی لایق و توانا بود که رالینسون در مورد وی می گوید: محمدتقی خان چنین توانایی داشت که هر لحظه اراده می کرد، ده تا دوازده هزار  نیروی جنگی را جمع می نمود.

در ابتدای ریاستش، فرمانروای شیراز به طمع تصرف اراضی بهبهان افتاد و به نیروهای عباس منصور والی این شهر حمله کرد و محمدتقی خان در برابر وی مقاومت کرد و او را ناچار نمود تا نیروهای خود را عقب بکشد. والی نیز در عوض بخشی از منطقه رامهرمز و بهبهان را بدو داد.

از سوی دیگر، محمدتقی خان باخبر شد که کاروانی از شیراز به راه افتاده است تا خراج سالانه را به تهران ببرد و وی نیز راه کاروان را سد کرد و تمامی مقدار پولی را بیست هزارتومان بود از آنان گرفت(سرهنری رالینسون 1810 تا 1895 میلادی یکی از دانشمندان نامدار در رشته باستان شناسی و بنیانگذار آشوریات است و همچنین وی افسری در کمپانی هندشرقی بود و در سال 1835 میلادی همراه با هیأتی نظامی برای دوباره زنده کردن و سازماندهی ارتش شاه و آموزش آنان با متدی جدید به ایران آمد و زمانی که در کرماشان بود با همکاری جوانی کورد توانست نقش و نگارهای بیستون را برروی کاغذی مخصوص به چاپ برساند. بعدها در تحقیقات برسر خط میخی به نتیجه مطلوبی رسید و این نیز دست آورد بزرگی برای تمام دنیا بود تا دروازه ای را برای پژوهش در مورد تمدن ملتهای شرق باز گردد) همین عمل باعث معروفیت بیشتر وی شد و تمامی سران عشایر در تلاش بودند تا بدو نزدیک شوند و تحت فرمان وی قرار گیرند.

گارسویت در اینباره می نویسد: شمار آن خانواده هایی که از وی جانبداری نمودند، سه هزار خانوار از دینارونی ها، دوهزاروپانصد خانوار جانگی سردسیری به فرماندهی گداخان، چهارهزار از جانکی گرمسیر(بی بی خانم مادر محد تقی خان از این عشیره است) و هزار خانوار از سوهونی با سرپرستی شفیع خان و هشتصد خانوار از کنورس،  چهارصد خانوار از موگراتی، هزاروپانصد خانوار از عشایر رامهرمز و هزار خانوار نیز از طیبی و مناطق کهکولیه و بویراحمد(خواهر محمدتقی خان همسر خلیل خان بزرگ در منطقه کهکولیه و بویر احمد بود)، هزار خانوار از بنودنی و همچنین هزاروپانصد خانوار از لوران فیلی بوده اند.

محمدتقی بصورتی دادپرورانه با تمامی آنان رفتار کرد و همراه با هشت هزار نیروی مسلح بسوی خوزستان به راه فتاد و با زور این منطقه را تصرف نمود و تمامی دارایی آنان را تاراج کرد و سپس بسوی شوشتر روانه گردید و بعد از فرار اسدالله میرزا پسر دولتشاه فرمانروای این شهر، به داخل شهر رفت و بعد از آن نیز دزفول و توابع آنرا تصرف کرد و در همین زمان رئیس عشیره ممسنی با نهصدنفر از جنگاورانش بدو پیوست.

زمانی که خبر به فتحعلی شاه رسید، او نیز لشکری را آماده کرد و از تهران بسوی اصفهان به راه افتاد و از حاکمان طرفدار خود در فارس و بروجرد درخواست کمک نظامی نمود. ولی بعد از آنکه وارد شهر گردید ظرف پانزده روز در گذشت، بدون آنکه تدارکاتی برای جنگی را برپا نماید. شخص دیگری بجای وی نشست، ولی بدلیل کشمکشها بر سر قدرت نتوانست به بختیاریان حمله کنند.

در اینجا، میدان برای محمدتقی خان باز شد تا حاکمیت خود را بر خوزستان و مناطق بختیاری بدون داشتن رقیب یا دشمنی و بدون دادن خراجی سالانه به حکومت مرکزی، مستحکم نمای. زمانی گذشت تا محمدشاه، بهرام میرزای برادرش را والی لورستان و خوزستان و کرماشان نمود.

در سال 1837 میلادی تمام حاکمیت خود را بر سر این مناطق گستراند و محمدتقی از آمدن شمار کثیری افراد نظامی با توپخانه به منطقه قلمروش مطلع شد. سپس محمدتقی خان، برادر خود را به نزد وی فرستاد تا او را عفو کند و بدلیل یاغی شدن از حکومت و ندادن خراج سالانه ببخشد. اما، بهرام میرزا این خواسته او را قبول نکرد و در زمستان همان سال به شهر شوشتر حمله کرد و  بدون هیچ مقاومتی وارد شهر شد. سپس بسوی"تول:تل" مقر مرکزی محمدتقی خان که در بین راه خوزستان و اراضی بختیاری واقع شده بود، به راه افتاد. در فصل بهار والی همراه با لشکریانش و اداوت توپخانه ای که رالینسون شرق شناس نیز همراه وی بود به راه افتاد. محمدتقی خان نیز قلعه خود را خالی کرد و به قلعه منگشت بختیاری رفت و در آنجا، دوباره علی تقی خان برادرش را دوباره به نزد شاه فرستاد و همان درخواستهای قبلی را به عرض شاه رساند. از  شاه دعوت نمود تا به قلعه آید و آنرا تسلیم شخص خود شاه نماید و سپس با هم مذاکره نمایند. او نیز قبول کرد و رالینسون و سه نفر دیگر را با خود به قلعه منگشت برد. همچنین بدین توافق رسیدند که تقی خان با افراد خانواده ی خود و خانواده برادرش در کرماشان همچون گروگانانی در نزد والی بمانند تا زمانی که محمدتقی خان بعد از عیدنورز در شهر شوشتر خود را تسلیم کنند. والی نیز به شاه وعده داد با احترام تمام با هردو خانواده تحت گروگان رفتار نماید و سپس از شاه بخواهد تا وی را ببخشد و دوبار او را به فرمانروائی قبلی خود بازگرداند. ادامه دارد..



نظرات شما عزیزان:

ممسنی
ساعت22:50---9 آذر 1391
مادر محمدتقی خان از طایفه مکوندی ممسنی الاصل بود.به همین دلیل ولی خان ممسنی قدرتمنترین خان استان فارس با محمدتقی خان ارتباط دوستانه داشت و در صدد بودند که حکومت قاجاریه را منقرض نمایند.و هر دوی آنها بوسیله حکومت قاجار و با خیانت انگلیسی ها دستگیر و تبعید شدند.

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نويسنده: - | تاريخ: دو شنبه 16 مرداد 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |